راه های پیشگیری از فروپاشی عصبی و کنترل اعصاب در مشکلات
تاریخ انتشار: ۲۵ خرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۰۷۱۱۸۵
نشانههای فروپاشی عصبی عبارت است از حملات اضطراب، افسردگی یا وحشت. این وقفههای هیجانی شما را به مسیر اشتباه میکشاند و بعد از اینکه خیلی دیر شد از اینکه به چنین مسیری افتادهاید پشیمانتان میکند. حداقل قضیه این است که این وقفههای هیجانی بدترین لحظات زندگی شما هستند.
قسمت خوب ماجرا این است که شما میتوانید جلوی این سقوط را بگیرید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
صحبت با خود واقعاً میتواند آدم را از چاه دربیاورد، البته اگر بداند که روش صحیح این کار چیست. چرا ما داخل چاه میافتیم؟ برای اینکه با خودمان «دیالوگ ذهنی» کنترلنشده برقرار میکنیم. دیالوگ ذهنی همان حرفزدن با خود است که میتواند مثبت باشد و میتواند هم منفی باشد.
وقتی با حملهای عصبی مواجه شدید، لحظهای را به این اختصاص دهید که بفهمید صحبت با خودتان از چه نوعی است. اگر بینظم و آشفته است، باید کاری کنید وگرنه این آشفتگی ادامه پیدا خواهد کرد. هرموقع با بحرانی مواجه شدید، به دیالوگ ذهنی خودتان دقت کنید و آنجاهایی که نظمی وجود ندارد نظم برقرار کنید
بهجای اینکه به ذهنتان اجازه دهید تا هرکجا که خواست برود و به جاهای وحشتناک برسد و در چرخه نابودکننده «اگه فلانطور میشد» گیر کند، کنترل را در دست بگیرید و خودتان را به مکانی بهتر هدایت کنید. اگر لازم است با خودتان بلند حرف بزنید. با خودتان دوستانه رفتار کنید و همه احتمالات را بسنجید.
درباره چیزهایی که آزارتان میدهد حرف بزنید، و بعد، همچون یک دوست دلسوز پیشنهادی بدهید که یاریتان کند. از نظر بعضی افراد این کار غیرعادی است. اما این روشی است که میان آدمهای خلاق است. فقط به یاد داشته باشید: باید دوست خودتان باشید؛ اگر کمکی نیاز دارید دست یاری به سوی خودتان دراز کنید.
نفس عمیقی بکشید و هیجانات خود را از معادله کنار بگذارید. بپذیرید که فردا هیجاناتتان هر چقدر بخواهند میتوانند بروز پیدا کنند، اما امروز فقط به فکر نیاز دارید. این روش بهخصوص وقتی که ناتوان و غرق در مشکلاتاید کارایی فراوانی دارد.
در چنین زمانهایی، کارهای زیادی باید انجام دهید، اما با فوران هیجانات هم مواجه هستید. چه کار باید بکنید؟ بپذیرید که الان نیازی به طرف هیجانی خود ندارید و با حمله عصبی فقط از جنبه منطقی مواجه شوید. با دقت به مسائل خود نگاهی بیندازید، و دانهبهدانه حلشان کنید تا اینکه سرانجام از بحران خارج شوید.
معنی این کار این نیست که بیاحساس باشید. نه، فقط یک زمان مشخص را به تعامل با طرف دیگر سکه، یعنی هیجاناتتان، اختصاص دادهاید. کل قضیه درباره اولویتبندی است. تفکر به این روش ذهن شما را به سمت نگرشی پرحاصل و موثر متمایل میکند.
در بیشتر موارد، این روش همانطوری که انتظار دارید عمل میکند و شما همه تنشها را بعداً حس خواهید کرد، وقتی که توانستهاید مشکلات را حل کنید و چیز چندانی از تنش باقی نمانده است.
فروپاشی عصبی معمولا محصول تفکر ناموفق است. فروپاشی عصبی میتواند محصول رویدادی پرتنش باشد که تبدیل به بحران شده، یا یک صحنه غمافزا باشد که مدام در سر ما تکرار میشود.
هر چه باشد، باید حواستان را جمع اکنون کنید. اندیشیدن به گذشته را در همان گذشته رها کنید. اندیشیدن به ترسهای آینده را هم بگذارید برای آینده. پس، از تکرار مکررات دست بردارید و به «اگر»ها فکر نکنید.
به خودتان یادآوری کنید که تنها لحظهای که میتوانید در آن کاری انجام دهید لحظه اکنون است. از خودتان بپرسید: «چه کاری هست که من بتوانم الان انجام بدهم تا اوضاع را بهتر کند؟»لازم نیست که حتماً به راهحل نهایی برای تمام مشکلاتتان دست پیدا کرده باشید.
اما ذرهای بهبود در شرایط فعلی میتواند به شما کمک کند تا بحران را پشت سر بگذارید. گذشته خود را بپذیرید. قبول کنید که درباره گذشته کاری نمیتوانید انجام دهید. هرچقدر بیشتر طول بکشد تا این واقعیت را بپذیرید که نمیتوانید گذشته را تغییر دهید، گذشته زمان بیشتری در اختیار دارد که بر شما اثر بگذارد.
اگر بیاطمینانی به آینده آزارتان میدهد، بدانید که خوشبختانه قدرت این را دارید که با کنترل کارهای امروز بر عواقب آینده اثر بگذارید. درباره آینده فکر نکنید. درباره این فکر کنید که چطور هماکنون در بهترین حالت خود باشید. اگر این کار را بکنید، آینده خودش همانطوری خواهد شد که شما خواستهاید.
از نظر خیلی از افراد، تلقین نوعی توهم است. اما اگر قبلاً از این روش استفاده کرده باشید خوب میدانید که تلقین روش کارآمدی است. میدانید چیست؟ تلقینات را با خودتان تکرار کنید، فرقی نمیکند بلندبلند یا فقط در ذهن، اما نکته مهم این است که حواستان به آنچه موقع تکرار این تلقینات حس میکنید باشد.
توجه داشته باشید که من گفتم آنچه حس میکنید، نه آنچه باور میکنید. فقط این حس را بپذیرید. در لحظاتی که دارید تلقینات را تکرار میکنید. نفس عمیقی بکشید و این را تکرار کنید:«من بر تمام مشکلات غلبه میکنم.»حالا لطفاً آن را دوباره بخوانید.
چشمهایتان را ببندید و به احساساتتان عمیقاً توجه کنید.حواستان نه به ذهنتان باشد، نه به فکرتان، نه به تردیدهایتان... حواستان به حستان باشد. همین.چه حسی داشت؟ با توجه به وضع فعلیتان برای خودتان تلقین بسازید و وقتی احساس دلمردگی دارید برای خودتان تکرارش کنید.
شاید دوره سختی را دارید پشت سر میگذارید و هر لحظه ممکن است دچار فروپاشی عصبی شوید، اما این به این معنا نیست که هیچ کاری نمیتوانید درباره این کار انجام دهید. در واقع، برای شکستدادن این وضعیت همهچیزی در اختیار دارید.
ولی اگر فقط روی چیزهایی تمرکز کنید که به شما حس دلمردگی میدهند نمیتوانید این مسائل را حل کنید. هر که بگوید «نمیتونم از پسش بربیایم» صددردرصد شکست خواهد خورد، فرقی هم نمیکند که چقدر قوی و پرتوان باشد. این کوچه بنبست است، پس عاقلانه نیست که در این بنبست باقی بمانید.
بنابراین باید بر کارهایی که میتوانید تمرکز کنید، نه بر چیزهایی که نمیتوانید تغییر دهید. حداقل به 10 چیزی که میتواند موقعیتتان را بهتر کنید فکر کنید. 10 ممکن است عدد بزرگی بهنظر برسد، اما واقعیت این است که شما خیلی بیش از 10 چیز را میتوانید پیدا کنید. 10 برآورد محافظهکارانهای است.
تواناییهای شما فراوان است، نگذارید این تواناییها بهخاطر وضعیت فعلیتان به محاق برود، چون مقایسه هیچ فایدهای ندارد.دیگر براساس کمبودهایتان فکر نکنید، براساس تواناییهایتان فکر کنید.
به خودتان یادآوری کنید که این احساس موقتی است. این اصل در بسیار از حملههای اضطراب به من کمک کرده است. دلیلش هم این است که صددرصد حقیقت دارد. مواقعی که ما غرق در فروپاشی احساسی هستیم، دیدگاهمان از آینده تیره و مبهم و دردناک میشود و سنگینی بار احساسی باعث میشود فکر کنیم که «این آخرش است.»
اما این واقعیت نیست که ما را به زانو درمیآورد، بلکه محصول جانبی احساساتمان است. بنابراین، دفعه بعد که اضطراب داشت تصویری از آینده را برایتان ترسیم میکرد، نپذیرید که این آینده واقعی است. حواستان باشد که این تصویر تحریفشده است.
حواستان باشد که فروپاشی عصبی وضعیتی موقتی است. و مثل همه چیزهای دیگر این هم رد خواهد شد. به این روش «انتظار برای گذر طوفان» هم میگویند، چون این تنها کاری است که از دستتان برمیآید. هر فکر و احساسی که دارید ساختگی و جعلی در نظر بگیرید.
اوقات ناخوشایندی را دارید طی میکنید، اما خیلی زود بسر جای خود برمیگردید، و تا آن موقع ذهنتان وضعیت بهتری پیدا میکند. این نیز بگذرد. پس محکم باشید و بدانید که اینها همه موقتی است.
تصور فقط اندیشیدن به آرزوها نیست، بلکه داشتن دیدگاهی شفاف نسبت به هدف مورد نظرتان است؛ همین جا است که تصورکردن به دادتان میرسد. در تصورکردن هیچ چیز مانع شما نمیشود. اول اینکه، وقتی میگویم تصور منظورم این نیست که باید در ذهن خودتان دیدگاهی صاف و روشن و بیخدشه داشته باشید.
همین که به چیزی که میخواهید فکر کنید کافی است. بعضی از آدمها نسبت به دیگران ذهن تصویرسازتری دارند، ولی این موضوع خیلی هم مهم نیست. چیزی که مهم است این است که اثرات این مثبتاندیشی را احساس کنید. منبع:سیمرغ
منبع: پارسینه
کلیدواژه: افسردگی استرس اضطراب روانشناسی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.parsine.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «پارسینه» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۰۷۱۱۸۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چند واقعیت علمی که زیر پوست ما جریان دارد
خارش پوست یکی از علائمی است که ممکن است در بسیاری از بیماریهای مختلف بروز کند.
به گزارش ایسنا، خارش یکی از علائم شایع عارضههای پوستی است.
در این مطلب به نقل از بی بی سی، به چند واقعیت علمی که زیر پوست ما جریان دارد، میپردازیم:
۱. برآورد تقریبی نشان میدهد که ما حدود ۹۷ بار در روز خودمان را میخارانیم.
۲. احساس خارش بر اثر تماس با حشرات و گیاهان به دلیل سمومی است که بر پوست ما بهجا میگذارند. مواد سمی باعث آزاد شدن هیستامینها در بدن میشوند که نوعی واکنش ایمنی بدن است. در این واکنش بافتهای عصبی پیامهای احساس خارش را به مغز ما میفرستند.
۳. احساس خارش، شبکه عصبی ویژه خود را دارد. تاکنون تصور میشد احساس خارش و درد، مسیرهای دریافت یکسانی دارند اما در سال ۱۹۹۷ مشخص شد احساس خارش، بافتهای عصبی ویژه خود را دارد.
۴. پیامهای خارش بسیار به کندی منتقل میشوند. بافتهای عصبی سرعتهای گوناگونی دارند. پیامهای لمس با سرعتی حدود ۳۰۰ کیلومتر در ثانیه انتقال پیدا میکنند. «درد ناگهانی» (برای مثال وقتی بهطور اتفاقی دست روی شعله گاز قرار میگیرد) با سرعتی حدود ۱۳۰ کیلومتر در ساعت منتقل میشود. احساس خارش با سرعتی حدود سه کیلومتر در ساعت انتقال پیدا میکند که کمی آهستهتر از سرعت راه رفتن انسان است.
۵. احساس خارش مانند خمیازه کشیدن مسری است. دانشمندان با نمایش فیلم موشهایی که خود را میخارانند به گروه دیگری از موشها به این موضوع پیبردند. پس از نمایش فیلم، موشهای تماشاگر هم شروع به خاراندن خود کردند.
۶. احساس مسری خارش بخش کوچکی از مغز به نام هسته سوپراکیاسماتیک (بخش قدامی هیپوتالاموس) را فعال میکند. عصبشناسان هنوز به طور دقیق عملکرد این بخش از مغز را در چگونگی مشاهده و تکرار عمل خاراندن درنیافتهاند.
۷. خاراندن بهترین راه برای خلاص شدن از مهاجمان خارشآور است. خاراندن، به دور کردن حشرات موذی یا دفع اثر گیاهان سمی کمک میکند. همچنین باعث گشادی رگهای خونی و در نتیجه جریان بیشتر گلبولهای سفید و پلاسمای خون برای از بین بردن اثرات سمی میشود. به همین دلیل است که با خاراندن، پوست سرخ و لکهلکه میشود.
۸. خاراندن احساس خوشایندی است چون باعث ترشح سروتونین در مغز میشود.
۹. خوشایندترین نقطه برای خاراندن در بدن مچ پاست. پژوهشها این موضوع را نشان داده است.
۱۰. هرچه بیشتر خود را بخارانید احساس خارش بیشتر میشود. خاراندن پوست باعث آزاد شدن هیستامین بیشتر میشود و پیامهای خارش بیشتری به مغز فرستاده میشود. اگر این کار را ادامه دهید باعث آسیب دیدن پوست و ایجاد زخم و عفونت میشوید.
۱۱. در بیماریهای پوستی مانند پسوریازیس (صدفک) یا اگزما (درماتیت) چرخه خارش آزاردهنده میشود. در چنین مواردی آنتیهیستامین تجویز میشود تا اثرات هیستامین را خنثی کند و احساس خارش را کاهش دهد.
۱۲. پژوهش نشان داده است که خارش مداوم و مزمن به اندازه درد مزمن ناتوانکننده است. خارش مزمن از اثرات جانبی بیماریهای گوناگونی مانند بیماریهای کبدی و لنفوم است.